قیصر امین پور
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم،خاکسترم آتش گرفت
چشم واکردم،سکوتم آب شد
چشم بستم،بسترم آتش گرفت
در زدم،کس این قفس را وا نکرد
پر زدم،بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرف از نام تو آمد بر زبان
دستهایم،دفترم آتش گرفت

نظرات شما عزیزان:
کتاب زندگی چاپ دوم ندارد ، پس تا میشود عاشقانه زندگی کنیم
تقدیم عزیزی مثل تو
.gif)